چکیده یکی از مهمترین پیش شرطهای توسعه کشورهای پیشرفته، برخورداری از نظام ملی نوآوری قدرتمند میباشد که در سایه آن، عرضه کالاهای جدید و روشهای نوین تولید، دستیابی به بازارها و منابع گستردهتر به همراه ایجاد ساختارهای جدید برای صنعت فراهم میشود. با توجه به اینکه دانشگ چکیده کامل
چکیده یکی از مهمترین پیش شرطهای توسعه کشورهای پیشرفته، برخورداری از نظام ملی نوآوری قدرتمند میباشد که در سایه آن، عرضه کالاهای جدید و روشهای نوین تولید، دستیابی به بازارها و منابع گستردهتر به همراه ایجاد ساختارهای جدید برای صنعت فراهم میشود. با توجه به اینکه دانشگاه، صنعت و دولت از ارکان اصلی نظام نوآوری در سطح ملی به شمار میآیند، مطالعه روابط میان آنها جهت رفع معضلات صنعتی و ارائه روشی نظاممند برای تولید محصولات، فرایندها و فناوری نوین از اهمیت بسزایی برخوردار است. برای این منظور تحقیق حاضر با هدف بررسی وضعیت موجود تعامل میان ارکان نظام ملی نوآوری کشور و ارائه راهکارهای اصلاح و بهبود آن صورت گرفته است. لذا این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نوع تحقیقات اکتشافی (زمینهیابی) است. جامعه آماری تحقیق شامل کارشناسان نهادهای سیاستگذاری و قانونگذاری، وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری و صنعت، معدن و تجارت، شهرداریها، سازمانهای ذیربط و کاربران نوآوری بوده و نمونه آماری دربرگیرنده 100 نفر از نخبگان سازمانی معرفی شده از سوی مراجع فوق میباشد. اطلاعات مورد نیاز تحقیق نیز به روش کتابخانهای و با بهرهگیری از مصاحبه و پرسشنامه حاصل گشته است. با توجه به یافته های بدست آمده این نتیجه حاصل شد که نهادهای سیاستگذاری برای تحقیق و توسعه و نوآوری در همه سطوح وجود دارند اما تعامل ارکان اصلی نوآوری شامل دانشگاه، صنعت و دولت، ضمن دارا بودن پتانسیلهای قوی علمی، فنی و تجربی از انسجام سیستماتیک برخوردار نیست. از اینرو در پژوهش حاضر نگاشت نهادی مطلوب و راهکارهای بهبود نظام ملی نوآوری ایران ارائه شده است.
پرونده مقاله
پیوند سخت و همافزای دانشگاه با محیط پیرامون و صنعت، یکی از مبانی توسعه نهاد و نظام دانشگاه، مأموریتگرایی و مطالبات جوامع و دولتهاست. پیوندها و تعاملات پیوسته دانشگاهها با محیط و صنعت یک ضرورت برای بقا و پایداری و ایفای تعهد مدنی و شهروندی علمی آنها بوده و کمتوجهی به چکیده کامل
پیوند سخت و همافزای دانشگاه با محیط پیرامون و صنعت، یکی از مبانی توسعه نهاد و نظام دانشگاه، مأموریتگرایی و مطالبات جوامع و دولتهاست. پیوندها و تعاملات پیوسته دانشگاهها با محیط و صنعت یک ضرورت برای بقا و پایداری و ایفای تعهد مدنی و شهروندی علمی آنها بوده و کمتوجهی به محیط و تحولات آن میتواند نقش و سهم آنها در توسعه محلی و ملی را کمرنگ کند. پیوند دانشگاهها با صنعت نه تنها برای ایفای مسئولیت اجتماعی و شهروندی علمی، بلکه برای تحول سازمانی و نهادی، توسعه برنامههای درسی، یادگیری اثربخش دانشجویان، توسعه روزافزون و هدفمند هیأت علمی، تقویت سبکها و تواناییهای مدیریتی و بهسازی منابع انسانی نظام دانشگاهی، الزامی است. در این مقاله با استناد به هشت الگو و نظریه، به روش کیفی دلفی و نمودار علت و معلول، با مشارکت دوازده خبره آموزش عالی، سست پیوندی دانشگاههای ایران با صنعت، ریشه یابی شده است. این خبرگان از میان جامعه مطلعان آموزش عالی به روش نمونه گیری هدفمند و با شناخت پیشینی، انتخاب و به مشارکت دعوت شده اند. داده های گردآوری شده در فرایند دلفی از طریق تحلیل محتوا و کدگذاری باز و محوری، تحلیل و مقوله بندی شده اند. شیوه راهبری و رهبری سنتی، اتکا به منابع مالی و ضوابط دولتی، شیوههای یاددهی- یادگیری ناکارآمد، کمتوجهی به مسئولیتپذیری اجتماعی و تعهد مدنی، کمتوجهی به توسعه انسانی و تربیت انسان کامل، عدم تمرکز بر خلق علم کارآفرین و نافع، ضعف منابع مالی و امکانات پژوهشی و فناوری، انطباق و سازگارشوندگی پایین با محیط، کماهتمامی به مأموریتگرایی و تنوع، بیگانگی با فرایند توسعه ملی و مسائل واقعی جامعه، از ریشه ها و علل اصلی پیوند سست و ضعیف دانشگاه ایرانی با صنایع شناسایی شده است.
پرونده مقاله